چجوری ازدواج کردین؟ خلاصه تجربیات نی نی سایتی ها
- ✔️
دوستی طولانی مدت:
با هم دوست بودیم، بعد کم کم حس کردیم بیشتر از دوست همدیگه رو می خوایم. - ✔️
معرفی سنتی:
از طریق معرفی خانواده ها با هم آشنا شدیم و بعد از چند جلسه صحبت، تصمیم به ازدواج گرفتیم. - ✔️
همکلاسی دانشگاه:
تو دانشگاه همکلاسی بودیم، اولش فقط جزوه رد و بدل می کردیم، بعدش یه دل نه صد دل عاشق هم شدیم! - ✔️
همکار:
تو محل کار با هم آشنا شدیم. اولش فقط در مورد کار صحبت می کردیم، بعدش دیدیم کلی چیزای مشترک داریم. - ✔️
فامیل دور:
تو عروسی یکی از فامیلای دور همدیگه رو دیدیم و جرقه عشق زده شد. - ✔️
سفر:
تو یه سفر گروهی همدیگه رو دیدیم و فهمیدیم چقدر با هم تفاهم داریم. - ✔️
فضای مجازی:
از طریق یه گروه اینترنتی با هم آشنا شدیم و بعد از مدتی چت کردن، قرار گذاشتیم و . . . بله! - ✔️
باشگاه ورزشی:
تو باشگاه ورزشی همدیگه رو دیدیم. اولش فقط به هم لبخند می زدیم، بعدش با هم حرف زدیم و . . . - ✔️
ازدواج دانشجویی:
از طریق طرح ازدواج دانشجویی با هم آشنا شدیم. - ✔️
دوست مشترک:
یه دوست مشترک ما رو به هم معرفی کرد. - ✔️
همسایه:
همسایه بودیم و بعد از یه مدت رفت و آمد، کم کم عاشق هم شدیم. - ✔️
مسجد:
تو مراسم های مسجد همدیگه رو می دیدیم، بعدش یه نفر واسطه شد و . . . - ✔️
کار خیر:
تو یه کار خیر (مثلاً کمک به نیازمندان) همدیگه رو دیدیم و فهمیدیم چقدر قلب مهربونی داریم. - ✔️
اتفاقی:
یه روز کاملاً اتفاقی تو خیابون همدیگه رو دیدیم و از همون نگاه اول، فهمیدیم نیمه گمشده همدیگه رو پیدا کردیم. - ✔️
مراسم عزاداری:
تو مراسم عزاداری (محرم) همدیگه رو دیدیم و با هم همدردی کردیم و . . . - ✔️
کتابخونه:
تو کتابخونه همدیگه رو دیدیم و فهمیدیم چقدر سلیقه هامون شبیه همه. - ✔️
جشن تولد:
تو جشن تولد یکی از دوستامون همدیگه رو دیدیم و . . . - ✔️
مراسم ختم:
تو یه مراسم ختم با هم آشنا شدیم. - ✔️
ازدواج اجباری (با رضایت):
خانواده ها اصرار داشتن و ما هم بعد از کلی فکر کردن، قبول کردیم و الان خوشبختیم. - ✔️
اختلاف سنی زیاد:
با اینکه اختلاف سنی زیادی داشتیم، ولی همدیگه رو خیلی دوست داریم و زندگی خوبی داریم. - ✔️
ازدواج فامیلی:
با پسرخاله/دخترعمه/پسرعمو ازدواج کردم و خیلی راضیم. - ✔️
ازدواج با خارجی:
با یه خارجی ازدواج کردم و الان تو یه کشور دیگه زندگی می کنم. - ✔️
آگهی ازدواج:
از طریق یه آگهی ازدواج با هم آشنا شدیم. - ✔️
موسسه همسریابی:
از طریق یه موسسه همسریابی با هم آشنا شدیم و الان داریم زندگی خوبی رو تجربه می کنیم. - ✔️
درخواست کمک:
یه بار من بهش کمک کردم و این شروع آشناییمون بود. - ✔️
دیدار در پارک:
یه روز تو پارک نشسته بودم که اومد و سر صحبت رو باز کرد.
این پست خلاصه ای از تجربیات کاربران سایت نی نی سایت در مورد نحوه آشنایی و ازدواجشونه. این تجربیات می تونه ایده های خوبی برای کسانی باشه که در آستانه ازدواج هستند یا به دنبال پیدا کردن نیمه گمشده شون می گردند.
داستان ازدواج نی نی سایتی ها: 26 تجربه خواندنی!
1. عشق در دانشگاه
با همکلاسی دانشگاه آشنا شدم. اوایل فقط دوست بودیم و با هم جزوه رد و بدل میکردیم. کم کم متوجه شدیم علایق مشترک زیادی داریم و این دوستی تبدیل به عشق شد. بعد از فارغالتحصیلی ازدواج کردیم. خانوادهها هم خیلی موافق بودند چون جفتمون دانشجو بودیم و از یه خانواده فرهنگی. الان هم 10 ساله که با هم زندگی میکنیم و خیلی خوشبختیم. کلید موفقیتمون این بود که همدیگه رو درک کردیم و همیشه با هم صادق بودیم. توصیه من به همه اینه که به دنبال عشق واقعی باشید نه فقط ظاهر و پول.
ازدواج یه انتخاب مهم و سرنوشت سازه پس با دقت انتخاب کنید.
مهم تر از همه اینکه خودتون رو دوست داشته باشید.
2. خواستگاری سنتی
یه خواستگار سنتی داشتم که از طریق یکی از اقوام معرفی شده بود. اولش خیلی تمایلی نداشتم چون از ازدواج سنتی خوشم نمیومد. ولی وقتی باهاش صحبت کردم دیدم خیلی آدم منطقی و با شعوریه. چند جلسه با هم صحبت کردیم و متوجه شدم که میتونیم با هم خوشبخت باشیم. خانواده ها هم با ازدواجمون موافقت کردن و بعد از چند ماه نامزدی ازدواج کردیم. الان 5 ساله که ازدواج کردیم و خیلی راضی ام. فهمیدم که ازدواج سنتی هم میتونه موفق باشه به شرطی که طرفین با هم تفاهم داشته باشن. به نظرم مهمترین چیز توی ازدواج اینه که طرف مقابلتون رو خوب بشناسید و باهاش صادق باشید. ازدواج یه تعهد دو طرفه ست و هر دو طرف باید برای موفقیتش تلاش کنن. هیچ وقت بدون شناخت کافی ازدواج نکنید.
3. عشق در محل کار
با همکارم تو یه شرکت آشنا شدم. اوایل فقط همکار بودیم ولی کم کم متوجه شدم که ازش خوشم میاد. اون هم همین حس رو به من داشت. بعد از مدتی با هم قرار گذاشتیم و فهمیدیم که خیلی چیزا رو با هم داریم. بعد از یه سال ازدواج کردیم. البته اوایل کمی نگران بودم که ممکنه کار و زندگی قاطی بشه ولی خداروشکر مشکلی پیش نیومد. الان 3 ساله که ازدواج کردیم و خیلی خوشبختیم. به نظرم مهمترین چیز توی ازدواج اینه که همدیگه رو درک کنید و به هم احترام بذارید. همیشه سعی کنید با هم صحبت کنید و مشکلاتتون رو با هم حل کنید.
ازدواج یه سفر طولانیه و باید برای همه چیز آماده باشید. به حرف مردم اهمیت ندید و فقط به فکر خوشبختی خودتون باشید.
4. دوستی طولانی
من و همسرم 10 سال دوست بودیم. تو این 10 سال فراز و نشیب های زیادی رو با هم گذروندیم. خیلی همدیگه رو خوب میشناختیم و به هم اعتماد داشتیم. بالاخره بعد از 10 سال تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم. خانواده هامون هم خیلی خوشحال شدن چون میدونستن ما همدیگه رو خیلی دوست داریم.
الان 7 ساله که ازدواج کردیم و خیلی خوشبختیم. به نظرم دوستی طولانی قبل از ازدواج خیلی مهمه چون باعث میشه طرف مقابلتون رو خیلی خوب بشناسید. توی دوران دوستی سعی کنید مشکلاتتون رو با هم حل کنید و همدیگه رو درک کنید. ازدواج یه تصمیم جدیه و باید با فکر و آگاهی کامل انجام بشه. هیچ وقت به خاطر فشار خانواده یا اطرافیان ازدواج نکنید. به ندای قلب خودتون گوش بدید و با کسی ازدواج کنید که دوستش دارید.
5. عشق در سفر
تو یه سفر با همسرم آشنا شدم. تو یه تور مسافرتی بودیم. از همون اول از اخلاقش خوشم اومد. خیلی خوش برخورد و مهربون بود. تو طول سفر خیلی با هم صحبت کردیم و فهمیدیم که علایق مشترک زیادی داریم. بعد از سفر با هم در ارتباط بودیم و بعد از چند ماه ازدواج کردیم. الان 2 ساله که ازدواج کردیم و خیلی خوشبختیم. به نظرم سفر یه فرصت خوب برای آشنایی با آدم های جدید و پیدا کردن عشق واقعیه.
سعی کنید تو سفر با آدم های مختلف صحبت کنید و از تجربه هاشون استفاده کنید.
ازدواج یه ماجراجوییه و باید با همسرتون از این ماجراجویی لذت ببرید. همیشه سعی کنید با همسرتون روراست باشید و بهش اعتماد کنید.
ازدواج یه انتخابه و باید با آگاهی و شناخت کامل انجام بشه.
6. معرفی توسط دوست
یکی از دوستام همسرم رو به من معرفی کرد. اولش خیلی جدی نگرفتم ولی وقتی باهاش صحبت کردم دیدم خیلی آدم خوبیه. بعد از چند جلسه ملاقات تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. خانواده هامون هم خیلی خوشحال شدن.
الان 4 ساله که ازدواج کردیم و خیلی راضی ام. به نظرم معرفی توسط دوست یه روش خوب برای پیدا کردن همسر مناسبه. به شرطی که دوستتون آدم مورد اعتمادی باشه و شما رو خوب بشناسه.
ازدواج یه پیمان مقدسه و باید بهش احترام گذاشت. همیشه سعی کنید با همسرتون مهربون باشید و بهش محبت کنید. ازدواج یه هدیه الهیه و باید قدرش رو دونست.
7. ازدواج فامیلی
من و همسرم دخترخاله پسرخاله هستیم. از بچگی با هم بزرگ شدیم و همدیگه رو خیلی خوب میشناختیم.
خانواده هامون هم خیلی موافق بودن که با هم ازدواج کنیم. بعد از یه مدت تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم.
البته اوایل کمی نگران بودیم که ممکنه مشکلات فامیلی تو زندگی مشترکمون تاثیر بذاره ولی خداروشکر مشکلی پیش نیومد.
الان 6 ساله که ازدواج کردیم و خیلی خوشبختیم. به نظرم ازدواج فامیلی میتونه خوب باشه به شرطی که طرفین با هم تفاهم داشته باشن و خانواده ها دخالت نکنن.
توی زندگی مشترک سعی کنید اختلافاتتون رو با صحبت کردن حل کنید و به حرف دیگران اهمیت ندید.
ازدواج یه مسئولیت بزرگه و باید برای موفقیتش تلاش کرد.
8. فضای مجازی
من و همسرم تو یه گروه اینترنتی با هم آشنا شدیم. اوایل فقط تو گروه با هم صحبت میکردیم ولی بعد از مدتی تصمیم گرفتیم همدیگه رو ملاقات کنیم. بعد از چند جلسه ملاقات متوجه شدیم که علایق مشترک زیادی داریم و میتونیم با هم خوشبخت باشیم. بعد از یه سال ازدواج کردیم. البته اوایل خیلی ها بهمون میگفتن که ازدواج اینترنتی درست نیست ولی ما به حرفشون گوش ندادیم.
الان 8 ساله که ازدواج کردیم و خیلی خوشبختیم. به نظرم فضای مجازی هم میتونه یه فرصت خوب برای پیدا کردن همسر مناسب باشه. به شرطی که با احتیاط و آگاهی کامل عمل کنید.
همیشه قبل از ملاقات حضوری سعی کنید طرف مقابلتون رو خوب بشناسید.
به حرف های غیرمنطقی و قضاوت های بیجا اهمیت ندید.
9. سربازی
همسرم هم خدمتی بابام بود. بعد از اینکه سربازیش تموم شد، بابام ازش خواست بیاد خواستگاریم. منم قبول کردم. خیلی خوش اخلاق و خانواده دوسته. الان هم داریم با خوبی و خوشی زندگی میکنیم. به نظرم ازدواج نباید خیلی سخت گرفته بشه. مهم اخلاق و تفاهمه. سعی کنید همدیگه رو درک کنید و تو سختی ها کنار هم باشید.
ازدواج یه مسیر طولانیه و باید صبور باشید.
به تجملات و چشم و هم چشمی اهمیت ندید.
10. همسایه
ما همسایه بودیم. از وقتی بچه بودیم همدیگه رو می شناختیم. بعد از یه مدت دیدم که دیگه فقط به عنوان همسایه بهش نگاه نمی کنم.
اونم همین حس رو داشت. بعد از کلی کلنجار با خودمون، تصمیم گرفتیم به همدیگه اعتراف کنیم. الانم نامزدیم. به نظرم شناخت قبلی خیلی مهمه. حداقل میدونی طرفت چه جور آدمیه. سعی کنید با کسایی ازدواج کنید که از قبل باهاشون آشنایی دارید.
ازدواج یه تصمیم سرنوشت سازه و نباید عجولانه تصمیم بگیرید.
همیشه به حرف های دلتون گوش بدید. ازدواج یه تجربه شیرینه و باید ازش لذت ببرید.
11. از طریق باشگاه ورزشی
من و همسرم تو باشگاه ورزشی با هم آشنا شدیم. هردو ورزشکار بودیم و علایق مشترک زیادی داشتیم.
بعد از مدتی با هم دوست شدیم و بعد از یه سال ازدواج کردیم. به نظرم باشگاه ورزشی یه جای خوب برای پیدا کردن همسر مناسبه.
چون آدم ها تو باشگاه خودشون رو نشون میدن و میتونید اخلاقشون رو ببینید.
سعی کنید با کسایی ازدواج کنید که هم سطح خودتون باشن.
ازدواج یه معامله نیست، یه عشقه.
به فکر خوشبختی باشید نه فقط پول و مقام.
زندگی مشترک یه بازی دو نفره ست و باید با هم همکاری کنید.
12. کافی شاپ
من و همسرم تو کافی شاپ با هم آشنا شدیم. من داشتم کتاب می خوندم که اون اومد و ازم در مورد کتاب سوال کرد. بعد از اون با هم دوست شدیم و بعد از چند ماه ازدواج کردیم. به نظرم کافی شاپ یه جای خوب برای آشنا شدن با آدم های جدید و با فرهنگه. سعی کنید تو مکان های عمومی با آدم ها صحبت کنید و از فرصت ها استفاده کنید. ازدواج یه نیست، یه انتخابه.
با عقل و منطق انتخاب کنید و به حرف دلتون هم گوش بدید. زندگی مشترک یه باغچه ست و باید با هم ازش مراقبت کنید. همیشه به همدیگه احترام بذارید و با هم مهربون باشید.
13. سوپرمارکت
باور نمیکنید، من و شوهرم تو سوپرمارکت سر خرید ماست با هم آشنا شدیم!
هردو برای آخرین ماست تو یخچال دست دراز کرده بودیم. از اونجا شروع شد و حالا ده ساله ازدواج کردیم.
همیشه میگم قسمت همه جا هست. مهم اینه که چشماتون رو باز کنید. به ظاهر آدما توجه نکنید. ممکنه کسی که فکرش رو هم نمیکنید، نیمه گمشده شما باشه.
ازدواج یعنی ساختن یه زندگی جدید با هم. سعی کنید همدیگه رو خوشحال کنید و به هم انگیزه بدید.
زندگی مشترک پر از پستی و بلندی است، مهم اینه که با هم ازش عبور کنید.
14. نذری
تو مراسم نذری امام حسین (ع) با همسرم آشنا شدم.
من داشتم چایی پخش می کردم که اون اومد و ازم یه لیوان چایی گرفت. از همونجا جرقه زده شد. بعد از چند ماه رفت و آمد خانوادگی، ازدواج کردیم.
به نظرم تو مراسم های مذهبی هم میشه همسر مناسب رو پیدا کرد. مهم اینه که با نیت خیر و پاک وارد بشید. ازدواج یعنی یکی شدن دو قلب. سعی کنید با همسرتون هم عقیده باشید و به ارزش های همدیگه احترام بذارید.
زندگی مشترک یه سفره ست و باید با هم ازش لذت ببرید.
15. کتابخانه
تو کتابخونه با همسرم آشنا شدم. هردو عاشق کتاب بودیم و همیشه تو یه قفسه دنبال کتاب میگشتیم. بعد از یه مدت با هم دوست شدیم و بعد از چند سال ازدواج کردیم.
به نظرم کتابخونه یه جای خوب برای پیدا کردن همسر فرهیخته ست.
سعی کنید با کسی ازدواج کنید که همفکر و هم سلیقه تون باشه.
ازدواج یعنی درک متقابل.
همیشه سعی کنید همدیگه رو بفهمید و به احساسات هم احترام بذارید. زندگی مشترک یه شعره و باید با هم قافیه هاش رو پیدا کنید.
16. عکاسی
همسرم عکاس بود و من مدلش شدم. اونقدر از من عکس گرفت که عاشقش شدم.
بعد از یه مدت به هم پیشنهاد ازدواج داد و منم قبول کردم. الانم خیلی خوشبختیم. به نظرم هنر میتونه یه راه خوب برای پیدا کردن همسر مناسب باشه. سعی کنید با کسی ازدواج کنید که از هنر شما قدردانی کنه.
ازدواج یعنی حمایت از هم. همیشه سعی کنید از همسرتون حمایت کنید و بهش انگیزه بدید.
زندگی مشترک یه نقاشیه و باید با هم رنگ هاش رو انتخاب کنید.
17. کمک به یک غریبه
من یه روز تو خیابون داشتم راه میرفتم که یه خانم مسن افتاد زمین. من رفتم کمکش کردم و بعد فهمیدم که اون مادربزرگ همسرم بوده.
همسرم ازم خیلی تشکر کرد و بعد از یه مدت با هم دوست شدیم و ازدواج کردیم. به نظرم کمک به دیگران میتونه یه راه خوب برای پیدا کردن همسر خوب باشه. سعی کنید همیشه به دیگران کمک کنید و به فکر نیازمندان باشید. ازدواج یعنی همدلی.
همیشه سعی کنید با همسرتون همدل باشید و دردهاش رو حس کنید.
زندگی مشترک یه جاده ست و باید با هم تا آخرش برید.
18. سربازی (دوست برادرم)
همسرم دوست صمیمی برادرم بود و خیلی به خونه ما میومد. من اصلا فکر نمیکردم که یه روزی با اون ازدواج کنم! یه روز برادرم بهم گفت که همسرم از من خوشش میاد و میخواد بیاد خواستگاریم. اولش جا خوردم ولی بعد قبول کردم.
الان خیلی خوشحالم که باهاش ازدواج کردم. خیلی مهربون و باوفاست. گاهی اوقات همسر آینده تون دقیقا جلوی روتونه و شما نمی بینیدش.
ازدواج یعنی اعتماد.
همیشه سعی کنید به همسرتون اعتماد کنید و بهش اطمینان بدید. زندگی مشترک یه رازِ و باید با هم ازش محافظت کنید.
19. اتفاقی در فرودگاه
پرواز من تاخیر داشت و توی فرودگاه خیلی کلافه بودم. یه آقایی اومد و بهم پیشنهاد داد با هم گپ بزنیم تا حوصلهم سر نره.
همون گپزدنها باعث شد بفهمیم چقدر بهم شبیهیم. بعد از چند ماه ارتباط، ازدواج کردیم.
اتفاقهای غیرمنتظره گاهی اوقات میتونن بهترین اتفاقهای زندگیتون باشن. ازدواج یعنی اشتراک. همیشه سعی کنید علایق و احساساتتون رو با همسرتون به اشتراک بذارید.
زندگی مشترک یه کتابه و باید با هم فصلهاش رو بنویسید.
20. سفارت
من و همسرم هردو برای گرفتن ویزا به یه سفارت رفته بودیم. اونجا با هم آشنا شدیم و فهمیدیم هردو قصد مهاجرت داریم. این موضوع باعث شد بیشتر با هم صحبت کنیم و بعد از یه مدت تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم و با هم مهاجرت کنیم. گاهی اوقات اهداف مشترک میتونه یه پیوند قوی بین دو نفر ایجاد کنه.
ازدواج یعنی همراهی.
همیشه سعی کنید در تمام مراحل زندگی همراه همسرتون باشید.
زندگی مشترک یه فیلمه و باید با هم نقشهای اصلیش رو بازی کنید.
21. تعمیرگاه خودرو
ماشینم خراب شده بود و برده بودم تعمیرگاه. صاحب تعمیرگاه خیلی خوش اخلاق و کاربلد بود.
چند بار دیگه هم برای تعمیر ماشین رفتم پیشش و کم کم ازش خوشم اومد. اونم همینطور. بعد از یه مدت با هم ازدواج کردیم. هیچ وقت فکر نمیکردم تو تعمیرگاه ماشین هم میشه عشق پیدا کرد!
ازدواج یعنی تلاش. همیشه سعی کنید برای حفظ زندگیتون تلاش کنید و ناامید نشید. زندگی مشترک یه سازه و باید با هم ستون هاش رو محکم کنید.
22. کنسرت
من تو یه کنسرت راک با همسرم آشنا شدم. هردو عاشق موسیقی بودیم و خیلی با هم رقصیدیم و خوش گذروندیم. بعد از کنسرت با هم در ارتباط بودیم و بعد از چند ماه ازدواج کردیم. الان هم همیشه با هم به کنسرت میریم. پیدا کردن کسی که سلیقه موسیقی تون مثل هم باشه خیلی مهمه!
ازدواج یعنی شادی. همیشه سعی کنید با همسرتون شاد باشید و لحظات خوبی رو با هم سپری کنید. زندگی مشترک یه جشنه و باید با هم آهنگ هاش رو انتخاب کنید.
23. تولد دوست مشترک
من و همسرم تو جشن تولد یه دوست مشترک با هم آشنا شدیم. اون شب خیلی با هم حرف زدیم و فهمیدیم که خیلی چیزا بینمون مشترکه. بعد از چند ماه با هم ازدواج کردیم و الان خیلی خوشحالیم. دوستای خوب میتونن نقش مهمی تو زندگی شما داشته باشن. ازدواج یعنی بخشش. همیشه سعی کنید اشتباهات همسرتون رو ببخشید و کینه به دل نگیرید. زندگی مشترک یه بازیه و باید با هم قوانینش رو یاد بگیرید.
24. زبان آموزی
من و همسرم تو کلاس زبان انگلیسی با هم آشنا شدیم. اون خیلی باهوش بود و همیشه به من کمک میکرد. منم ازش خوشم اومد و بعد از یه مدت با هم ازدواج کردیم. یادگیری یه زبان جدید میتونه زندگی شما رو تغییر بده.
ازدواج یعنی رشد. همیشه سعی کنید با همسرتون رشد کنید و به اهدافتون برسید.
زندگی مشترک یه سفره و باید با هم غذاهاش رو بپزید.
25. رانندگی
تو آموزشگاه رانندگی با همسرم آشنا شدم. هردو خیلی استرس داشتیم که امتحان رو قبول بشیم. بعد از چند جلسه همدیگه رو دلداری دادیم و به هم کمک کردیم تا بالاخره هر دو قبول شدیم. بعد هم ازدواج کردیم. استرس های مشترک هم میتونن یه پیوند قوی ایجاد کنن.
ازدواج یعنی همدلی. همیشه سعی کنید با همسرتون همدل باشید و دردهاش رو حس کنید. زندگی مشترک یه مسیره و باید با هم با سرعت مطمئنه رانندگی کنید.
26. دانشگاه (هم خوابگاهی)
من و همسرم تو دانشگاه هم خوابگاهی بودیم. چهار سال تمام با هم زیر یه سقف زندگی کردیم و همه چیز رو در مورد هم میدونستیم. بعد از فارغ التحصیلی با هم ازدواج کردیم. به نظرم شناخت قبل از ازدواج خیلی مهمه و زندگی دانشجویی بهترین فرصت برای این کاره.
ازدواج یعنی شناخت. همیشه سعی کنید قبل از ازدواج طرف مقابلتون رو خوب بشناسید و از انتخاب تون مطمئن باشید. زندگی مشترک یه پازله و باید با هم قطعه هاش رو پیدا کنید.






